درد و دل


hamed hashemi

برایت از طلا تختی ، مسیری رو به خوشبختی دعا کردم !!!

 این یه درد و دله . یه دردی که امشب برام پیش اومد . چه کسی ببینه چه نه خیالم راحته که من خواستم درد ودل کنم اما ......

از این حرفا که بگذریم میرسیم به درد ودل من . از برج 1 سال 89 که تا چند ساعته نا چیز دیگه تموم میشه به پیشنهاد عموی ... به کارگاه صحافیه اون که در مشیریه قرار داره رفتم تا به اون کمک کنم . روز ها گذشت و من بیشتر روزها میرفتم اونجا . منزل ما تهرانسر و کسی که تهرانی باشه میدونه چقدر مسافت زیاده . من شب ها  به منزل پدر بزرگ میرفتم خیلی بیش از اونکه فک کنید اونجا رفتم . چند ماهی گذشت ، تا برج 11 . به عمو گفتم شما نمیخواهید مبلغی رو به من بدید واسه این روزهایی که گذشته و من اینجا اومدم ؟ ایشون گفتند که آخر برج بهت یه مبلغی میدم . یه روز به من گفت بیا بریم ، گفتم کجا ، گفت بیا تا بهت بگم . رفتیم دم عابر بانک پارسیان که هم من درش حساب دارم هم عمو . گفت شماره کارتتو بده . دادم . فک میکنید چقد کارت به کارت کرد برام ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فقط و فقط و فقط 200 تومن و گفت عمو کم و زیادشو حلال کن . من گفتم چی ؟؟؟؟؟ خلاصه وقتتونو نگیرم و چشمتون درد نیارم .َ موضوع خیلی کش پیدا کرد که من حتی موضوع رو به اطلاع پدر بزرگم رسوندم و ایشون هم ترتیب اثر داد . چند وقت بعد وقتی من هم منزل پدر بزرگ بودم عمو اومد بالا و گفت 200 تومن بهت دادم و 150 تومن دیگه بهت میدم تا راضی باشی . موضوع فیصله پیدا کرد . تا پریروز . پریروز عمو زنگ زد که بیا پولتو بگیر . گفتم عمو کارت به کارت کن . گفت اونقدر پول تو کارتم نیست !!! من ساده هم گفتم باشه . امشب رفتیم خونه پدر بزرگ و عمو اومد پیشمو گفت عمو حساب کردم برات  200 تومن که بهت دادم . میمونه 25 تومن!!!!! . اینم 25 تومنت . تو دلم گفتم عمو ......... پس چرا جلو حاجی اینا قوپی اومدی 150 تومن بهت میدم ؟ خلاصه دلم پره . از چی ؟ از اینکه انقدر مردم این زمونه بد شدن به عبارت دیگه اگه واکنش از خودت نشون ندی ( با عرض معذرت ) درت میمالنو میرن . خیلی چوپ سادگیمو خوردم . اینم یکی دیگش . دوستان / دشمنان تو رو خدا ساده نباشین ، کم نیارین ، همین آشناها هستن که پدر آدمو در میارن . حالا دیگه حرفی نیست . دلم خیلی گرفته . اونور سال باید 50 تومن به یکی بدم . 130 تومن به یکی . 600 تومن هم به دانشگاه . اگه اومدین و خوندین و دوست داشتین که متلکی ، پیشنهادی ، چیزی بدین خوشحال میشم ببینم . بازم معذرت که وقتتونو گرفتم عزیزانم . اینم بدبختیه من بود دیگه . 



نظرات شما عزیزان:

ارام
ساعت3:56---28 اسفند 1389
وبلاگتون خیلی قشنگه.من شمارو لینک کردم میشه شما هم منو لینک کنید؟؟؟

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در شنبه 28 اسفند 1389برچسب:,ساعت 1:30 توسط حامد| |


Power By: LoxBlog.Com